یک منتقد سینما: لحن عاشقانه «بمب؛...» کاملا ملموس است
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - یک منتقد سینما گفت: لحن پیمان معادی در مورد عاشفانه دختر و پسر نوجوان، یک لحن کاملا ملموس است و به فرم کار مینشیند. اما لحن عاشقانه پیمان معادی با لیلا حاتمی به نحوی است که فضای «ریموند کارور»ی را تداعی میکند.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، دانوش یزدانپناه در نشست نقد فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» که در پردیس سینمایی اطلس برگزار شد، اظهار کرد: «بمب؛ یک عاشقانه» دومین فیلم آقای معادی است و به مقوله سالهای پایانی جنگ در تهران میپردازد و طبعا فضای رعبانگیزی دارد؛ چرا که بنا به گفتهها هر هفت دقیقه یک بمب بر سر تهران انداخته میشد.
وی ادامه داد: اولین مسئله فیلمنامه است. لحن پیمان معادی در مورد عاشفانه دختر و پسر نوجوان، یک لحن کاملا ملموس است و به فرم کار مینشیند. اما لحن عاشقانه پیمان معادی با لیلا حاتمی به نحوی است که فضای «ریموند کارور»ی را تداعی میکند.
یزدانپناه مطرح کرد: اگر در دههای که فیلم ساخته میشود به اقتضائات زمانه توجه کنید، جبر طبقاتی وجود دارد. به این معنا که متناسب با شرایط اقتصاد نیمهسوسیالیسیتی یک فرد ثروتمند با یک فرد فقیر چندان تفاوتی نداشت. این جبر طبقاتی نوع و خاستگاه افراد را یکسان میکند. من با انتخاب لحن دیگر مشکلی ندارم؛ اما بایستی این مقتضیات در شکل و فرم نیز به کار گرفته شود.
وی اضافه کرد: مسئله بعدی، نوستالژی بازی است. بایستی این پرسش را مطرح ساخت که استفاده بیش از حد از تصامویر تداعیکننده چه کمکی به ما خواهد کرد، چرا که در کارکرد درام فعالیتی ندارد. این مسئله موجب شده که فیلم دچار زیادهگویی تصویری شود. ما تصاویر فراوانی مشاهده میکنیم که چندان ارتباطی با درام و فیلم ندارد و ارتباط آن را یافت نمیکنیم.
این منتقد سینما تصریح کرد: از سویی دیگر، روایت عاشقانه پیمان معادی و لیلا حاتمی از جنس فیلم و به خصوص از جنس نوستالژیبازی فیلم نیست و باعث میشود که به ما نچسبد. شاید اگر پیمان معادی فیلمی مانند فیلم پیشین خود میساخت، عاشقانه پیمان معادی و لیلا حاتمی کاملا قابل درک بود.
وی ادامه د اد: مسئله دیگر، دوربین فیلمبرداری است. دوربین در ابتدای فیلم به شدت صاحب شخصیت است. در صحنهای که بمباران میشود، دوربین نیز میلرزد و میگوید من هم کاراکتری از این فیلم هستم. اما از یک جایی به بعد فیلم خنثی میشود. من فکر میکردم که از یک جایی به بعد فیلم از شخصیت به یک نظارهگر بدل میشود؛ اما این نقطه عطف را در فیلم یافت نکردم. استنباط من این است که دوربین از جایی به بعد رها شد.
احسان روحی نیز در ادامه نشست نقد فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» بیان کرد: مسئله پیمان معادی در این دو فیلم ساخته خود، مسئله انسان و فردیت است. انسانی که به هر دلیلی تنهاست و گفتمانی میان انسانها وجود ندارد. برخیها به صحنههای فیلم خرده میگیرند که یک تلاش سیاسی است اما حقیقتی است که کتمان آن سخت است.
وی عنوان کرد: فیلم از نظر من اصلا در ژانر جنگ قرار نمیگیرد و یک فیلم اجتماعی است. این که نویسنده تلاش میکند یک داستان عاشقانه را در دل دوران جنگزده 30 و اندی سال پیش تعریف کند، میتواند چند دلیل داشته باشد.
وی ادامه داد: نمایشنامه زمستان 66 آقای یعقوبپور نیز چنین است. در آن قصه فضای یک خانواده تهرانی را نشان میدهد که چگونه در اوج بمباران و موشکباران جنگ زندگی میکنند و نگرانیهای خاصی از بمباران چگونه زندگی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد.
این منتقد سینما تصریح کرد: فیلم دارد تلاش میکند که قرابتی از عشق در دو نگاه متفاوت را مطرح کند. در آثار روایتگرایانه، زاویه دید معمولا کارکرد جذابی دارد؛ اما در آثار دراماتیک، ورود این زاویه دید اتفاقی سخت و عجیب است. به نظر من در این فیلم این اتفاق رخ میدهد. تمام فعالیتهای معادی این است که زاویه دید از یک کودک به تمام جامعه تعمیم پیدا کند.
وی اضافه کرد: این که اگر از دهه 60 یک روایت پست مدرن صورت بگیرد، چرا بایستی برای ما نچسب باشد؟ چرا تمام باورهای ما نسبت به دوران دهه 60، یک زندگی سنتی را تداعی میکند؟ در همان دوران افرادی بودند که با امکانات روز دنیا زندگی را میگذراندند.
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/121279/