عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس:
سینما، هنری تکنولوژیک است/تکنولوژی تجدد میآورد نه تمدن
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران گفت: سینما یک هنر تکنولوژیک است که اگر نقدی از بعد وجود شناختی و معرفتی بر سینما داریم بیشتر از این زاویه است که این ماهیت از کجا نشات گرفته؟ که به عقیده من تکنولوژی منشا آن است.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، دکتر اصغر فهیمیفر که در دومین نشست تخصصی شانزدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد، در پردیس سینمایی هویزه، پیرامون بحث «سینما در عصر رسانه» سخن میگفت، اظهار کرد: بحث سینما و فیلم در عصر رسانه در حوزهی مطالعات رسانه از موضوعات مطرح است، اما در هر صورت سینما نوعی رسانه است چرا که یکی از تعابیری که از رسانه کردند این است که رسانه ابزاری است جهت انتقال پیام.
وی افزود: بنابراین هنر همچون یک ابزار انتقال دهنده پیام است و پیامی به منزلهی یک پیام کاملا عقلانی و منطقی نیست، بلکه انتقال دهنده نوعی احساسات زیبا شناختی است گرچه بسیاری از هنرها حد انتقال پیامشان از این حد هم بالاتر میرود؛ بنابراین میتوانیم بگوییم تمامی هنرها چه هنرهایی که قبل از دوره مدرن بوده و چه آنهایی که بعد از این دوره بودهاند نوعی رسانه هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران عنوان کرد: بحث رسانه، مدیا و مدیومهای مختلف زمانی شکل گرفت که قدرت تکنولوژی، صنعت و الکترونیک وارد شد و در انتقال پیام از طریق رسانهها انقلاب کرد.
اصغر فهیمی تشریح کرد: در حدود قرن 18 که با انتقلاب صنعتی واخلاق نظری و تئوریک مواجه هستیم منجر به ظهور رسانههایی شد که ویژگی عمومی آنها رسانههای جمعی و گروهی است، که یکی از فصلهای متمایز کننده رسانه سنتی از رسانههای مدرن بوده است.
وی ادامه داد: رسانههای سنتی عموما رسانههای محدودی از نظر سطح و گستره تماس با مخاطب بوده و مقداری نخبهگراتر هستند، اما رسانههای جمعی ماهیتی فلکی (تودهای) دارند و این که توده در فلسفه سیاست مدرن صاحب حقوق میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران گفت: فلکگرایی یا عمومگرایی در قرن 20 منشا بسیاری از مباحث تئوریک شد و این مسئله باعث شد عدهای سینما را به عنوان هنر قبول نداشته باشند، چرا که یک هنر تودهای بود و هدف زیبایی شناختی بالایی برای آن متصور نبودند به همین دلیل یکی از ویژگیهای متمایز کننده رسانههای مدرن که نوعی صنعت و ماشین هستند به لحاظ فلسفی نتیجه عقل مدرن هستند.
اصغر فهیمیفر خاطرنشان کرد: منظور ما از رسانههای جمعی تلگراف، تلفن، رادیو، سینما، هنرهای چند رسانهای و ... است؛ تلگراف اولین رسانه جمعی مدرن است که بر تکنولوژی و ماشین استوار است.
وی اضافه کرد: ویژگی رسانههای جمعی و مدرن که آنها را از رسانههای سنتی که از قبل وجود داشته و نتیجه فلسفه یک تفکر جدید است متمایز میکند یکی سرعت انتقال پیام، حجم انبوه پیام مورد انتقال، گستره مخاطب، تغییر الگوهای ارتباطی و کیفیت و کمیت تاثیر بر مخاطب است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران ادامه داد: برای مثال بسیاری از مشکلاتی که در سطح اجتماع وجود دارد به این خاطر است که الگوهای ارتباطی ما متفاوت شده، این الگوهای ارتباطی رسانه مدرن را دستخوش تغییر کرده است و گاهی این الگوها به ما تحمیل میشوند به همین دلیل باید بدانیم این الگوهای تحمیل شده چیست و چگونه میتوان از آنها استفاده کرد و از مضرات آن کمتر آسیب دید.
فهیمیفر بیان کرد: به هر جهت سینما نوعی رسانه انتقال دهنده مفاهیم است و قابلیتهای بسیار گستردهای دارد که روز به روز وسیعتر میشود چرا که سینما هنر تمام شدهای نیست و مهمترین سوال ما این است که سینمای ایران در بسط این زبان تخصصی چه سهمی دارد؟
وی متذکر شد: سینما نوعی رسانه و هنر است، پس یک رسانه هم میتواند هنر باشد هم میتواند رسانه باشد، این معادله در مورد همه رسانهها و هنرها صدق نمیکند، برخی از رسانهها هنر نیستند مانند مشعل که زبانی برای انتقال مفهوم است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران افزود: اما رسانههای هنری و هنر رسانهها مانند رادیو، تلویزیون و سینما در واقع هنر رسانههایی هستند که از ترکیب یک یا چند هنر سنتی با تکنولوژی به وجود آمدهاند. بسیاری از این هنر رسانهها از عدم به وجود نیامدند اما سابقهای هم در گذشته ندارند مانند سینما که در قدیم وجود نداشته است؛ اما سینما محصول پیوند چند هنر سنتی است که بر بستری از تکنولوژی به وجود آمده است.
فهیمیفر مطرح کرد: تصویر، موسیقی، ادبیات، نمایش و معماری توسط تکنولوژی تحت عنوان سینما یک پارچه میشود و توسط این تکنولوژی فرایندهایی که طی میشود، ما چیزی به نام تصویر را درک میکنیم؛ این تصویر متحرک که یک سازه ماشینی و مهندسی است با زیباشناسی این هنرها یک ویژگی زیبایی شناختی مستقل پیدا میکند به نام سینما وفیلم.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین چیزی که باید در این عرصه در حوزه شناخت سینما و هنرهای رسانهای روی آن تاکید کنیم پیوند تکنولوژی با سینما است که این پیوند تکنولوژی به معنای یک سری ابزار فنی نیست بلکه معنایی فلسفی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران عنوان کرد: نقدهای صاحبنظران غربی و داخلی در رابطه با اینکه سینما نمیتواند صد درصد در خدمت آموزهای وحیانی و یا معنویت قرار بگیرد نشان میدهد که تکنولوژی چنان ماهیتی برای ما رقم زده که عملا سینما را از وجه سنتی خودش خارج کرده است که مورد تایید خود من هم نیستند.
فهیمیفر تشریح کرد: پیوند تکنولوژی با هنرهای سنتی سبب شد که دو اتفاق بیافتد، باعث شد ماهیت دیگری در هنرهای سابق ورود کند و همچنین یک سری هنرهای جدید ایجاد کرد، مانند نقاشی، چرا که برخی معتقدند زمانی که تکنولوزی به نقاشی پیوند خورد ماهیت تکنولوژی تغییر پیدا کرد.
وی اضافه کرد: کاری که تکنولوژی کرد این بود که قدرت تکثیر را برای هنر ایجاد کرد، تکثیر شدن یک اثر سبب میشود به شکلی قلب ماهیت شود از آن اثر و در واقع تکنولوژی کارکردهای اجتماعی و زیباشناسی هنرهای سابق را تغییر داده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران گفت: صورتها و ظرفیتهای جدید برای هنرهای سابق به اعتبار حضور تکنولوژی است، تکنولوژی در واقع زبان این هنرها را بسیط کرد و توسعه داد و گسترهی مخاطب و قدرت تاثیر هنرها را افزایش داد و ماهیت جدیدی را برای آنها رقم زد.
فهیمیفر ادامه داد: بنابراین تکنولوژی صرفا ابزار نیست که نسبت به هر نوع کارکردی در قدم دوم باشد بلکه خود اقتضای یک فرهنگ خاص را دارد و عدهای معتقدند که رسانههای مدرن با انتقال معرفت نسبتهای ویژهای برقرار میکنند و این گونه نیست که هر کدام از این آثار کمیت وکیفیت انتقال معرفتشان یکسان باشد.
وی تصریح کرد: تکنولوژی زمانی که با هنرها پیوند میخورد سبب تحول در زیبایی شناختی میشود به این معنی که زبان آنها را متفاوت میکند و کارکردهای اجتماعی و ارتباطاتی آنها را تغییر میدهد، خوانش هنرها در دوره مدرن با خوانش هنرها در دوره گذشته بسیار متفاوت بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران اضافه کرد: فیلم در واقع از یک نظر ترکیب و آمیزهای از هنرهای سنتی است مانند تصویر، گرافیک یا داستان چرا که بخشی از سینما ادبیات است که این ادبیات ریشههایی از گذشته را در خود دارد.
فهیمیفر خاطرنشان کرد: منابع سنتی هنری یک هنر جدیدی را ایجاد کردند به اسم فیلم که این اعتقاد وجود دارد، این ماهیت جدید نتیجه ماهییت تکنولوژی است. اگر این تکنولوژی که با رویکرد فلسفی تبیین کردهایم در خدمت تمدن سازی اسلامی- ایرانی قرار گیرد، دنبالهی آن که سینما است را به راحتی میتوان کنترل کرد.
تکنولوژی تجدد میآورد اما تمدن نه
وی تشریح کرد: با ورود تکنولوژی به یک کشور فاقد تکنولوژی، آن کشور متمدن نمیشود در صورتی که مشکل این جا است، هیچ کشوری با واردات تکنولوژی متجدد میشود اما متمدن نه، تمدن محصول فرهنگ است که از درون نشات میگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران افزود: فرهنگ زمانی که آنقدر قدرت پیدا میکند تا طبیعت را تصرف کند گزارههای معرفت شناختی خودش را به ساختارهای تمدنی تبدیل میکند و اگر عقل ما عقلی مدرن شود با سینما هیچ فاصله فلسفه معرفت شناختی نداریم که اینطور به نظر نمیرسد. بنابراین اگر ما بخواهیم از کنه سینما پرسش کنیم باید ببینیم تکنولوژی و سوژهگرایی به چه معنی است؟
فهیمیفر ادامه داد: زمانی که ما پرسشی از زمان در فیلم مطرح میکنیم این زمان، زمان سوژه است، سینما به مثابه یک رویکرد فلسفی تا این حد عمیق میشود و تا زمانی که ما مبتنی بر این مسائل سینما را تحلیل نکنیم سینما نخواهد بود. البته این نگاه، نگاهی ذاتگرا است به این معنی که عدهای معتقدند ماهیت تکنولوژِی، حقیقت را قلب میکند که این خود نقدی است بر فلسفه متافیزیک که حقیقت را قلب کرده و حاکمیت تکنولوژی را به مثابه یک تکنولوژی رقم زده است.
وی ابراز کرد: سینما تبلور یک فلسفه معرفت شاختی است که میتوانیم روی آن برچسبی به نام فلسفه تکنولوژی بگذاریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران گفت: کاستلز در کتابی تحت عنوان «عصر اطلاعات، اقتصاد جامعه وفرهنگ به ظهور جامعه شبکهای»، در زمینه جامعه شبکهای نظریهای دارد که میگوید ما به اعتبار تکنولوژی رسانهای مانند کامپیوتر و ارتباطاتی که منشا آن رایانه است مجموعهای از جوامع مجازی را به وجود آوردهایم که در نتیجه آن تمام ساختارها و فرایندهای مادی و معنوی بشر دگرگون میشود؛ کامپیوتر فقط سختافزار نیست بلکه نوعی از ارتباطات، تربیت اجتماعی و فرهنگی را هم موجب میشود.
فهیمیفر ابراز کرد: «ون لون» معتقد است که تکنولوژی رسانههای جدید صرفا ابزاری برای انتقال پیام و اطلاعات نبوده بلکه آنها جهان و نحوه هستی خود ما در معنا و مفهوم وجودشناختی و نه صرفا به معنای جامعهشناختی و روانشناختی را تغییر دادهاند، این درست که این تاثیرات اجتماعی را ایجاد میکند اما معتقد است خیلی عمیقتر از این حرفها است.
وی خاطرنشان کرد: تبلور این مباحث بین صاحبنظران داخلی هم وجود دارد، به همین خاطر آنها معتقدند که سینما با حق و باطل یکسان نیست، تعبیر سینما تعبیر درستی نیست، چون نمیشود ماهیت این سینما را تغییر داد پس دم زدن از سینمای اسلامی درست نیست و به عقیده من جای مورد قبول من نیست و جای بحث دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران عنوان کرد: تکنیک، الفبای فنی و الفبای زبان است؛ بر اساس بحثهایی که در داخل وجود دارد میگویند این سینما خودش را تحلیل میکند، اما تفاوت ما با دیگر افراد این است که نمیتوانیم در آن دست ببریم و اینکه سینما را کاملا در خدمت ایرانی و اسلامی بودن بیاوریم درست نیست چرا که خلق زیباییشناختی چیزی اثبات شده در طول تاریخ است.
فهیمیفر بیان کرد: مادامی که دستگاه جامع فلسفه اندیشهای و تفکر ایجاد نشود حرف از تمدن سازی حرف پوچ و بیخودی است و خرق زیباییشناختی مستلزم خرق تفکر است.
وی افزود: ما در حوزه اقتصاد، جامعه شناسی، تربیتی، انسان شناسی و بانکداری بدترین وضعیت را داریم و به این دلیل است که پوشش اندیشه وجود ندارد از طرفی هم از غرب صد درصد تقلید نمیکنیم چرا که اگر کامل از آنها تقلید میکردیم میتوانستیم جامعهای آسوده ایجاد کنیم. نه اندیشهای داریم که تمدن را خودمان خرق کنیم و آنقدر برای خودمان شان قائل هستیم که حاضر نیستیم صد درصد از غرب تقلید کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران ادامه داد: هدف سینما اخلاق نیست گرچه ما فیلمهای اخلاقی زیاد داریم اما هدف سینما در غرب سرگرمی است، در صورتی که ادبیات، شعر و هنر ما در کنار لذت زیباشناختی که میدهد ماهیت اخلاق را در سینمای ما به وجود نیاورده است، پس اخلاق در سینمای ما کجاست؟
فهیمیفر ابراز کرد: این سینما با انسانگرایی قرین است بنابراین غیر را نمیتواند بازتاب دهد، مبتنی بر انسان و تمنیات او است، البته پرسش ما این است که آیا نمیتوان در این مسئله تصرف کرد؟
وی تشریح کرد: رویکرد فیلسوفان اجتماعی که فلسفه را از حالت انتزاعی به مظاهر اجتماعی بردند مانند مارکس بر این اعتقادند که این ماشین سبب از خود بیگانگی انسان شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران گفت: یک عده در قرن بیستم به دنبال کردن این افراد پرداختند مانند آدورنو، هاورماس و ... افراد نئو مارکسیستی بودند که معتقدند هنر موجود متعلق به دوران رنسانس است، سرمایه داری یک نطام اقتصادی نیست بلکه یک فلسفه است که یک بعد آن اقتصادی است اما یک بعد آن هنر است و برای این افراد چیزی جز پول اهمیت ندارد و از کالا برای خودشان بتی ساختهاند.
فهیمیفر اضافه کرد: به همین دلیل فرهنگ هم از نظر آنها کالا است و هر تولید فرهنگی تا زمانی که مورد استقبال عموم قرار گیرد خوب است اگر نه که آن را بیارزش میخوانند؛ ارزش برای آنها به کالا نیست بلکه به میزان مصرف آن کالا است، فرهنگ هم به مثابه کالا است و ارزش فرهنگ ارزش مبادلهای است.
وی ادامه داد: بنابراین این عدهای معتقدند که سینما تحت عنوان صنعت فرهنگ، وسیلهای است برای حاکمیت سرمایهدار؛ آدورنو میگوید که هالیوود شان انسانی را به وجود نمیآورد و به دنبال این است که بتواند کارتلهای اقتصادی وابسته را به پول برساند و جامعه را سرگرم کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران عنوان کرد: رویکرد انتقادی مدعی میشود که رسانهها مانند سینما شکل زندگی اجتماعی، سبک زندگی، شخصیت فردی- اجتماعی، معرفت و ویژگیهای زیبایی شناختی را تعیین و انسان را از خود بیگانه میکند، فرهنگ که امری معنوی است را تبدیل به کالا کرده و تودهزدگی را با این هدف که تمام انسانها شبیه به هم میشوند را ایجاد کرده است.
فهیمیفر مطرح کرد: مارکسیستها و افراد غیر مارکسیست تئوریهایی در این زمینه مطرح کردند که معتقدند هدف رسانهها را در واقع تونل سازی فرهنگی و یکسان سازی افراد به وسیله رسانه است.
وی افزود: تئوری انتقادی این وضعیت را نقد میکند و میگوید که ماهیت اجتماعی افراد کاملا باید تغییر کند چرا که قدرت و معرفت میسازند و هژمونی میشوند، که درواقع هژمونیها نتیجه رسوخ ابزار رسانه و سینما بوده که تا پستوها هم رسیده است و دیگر نمیتوان فرهنگ را مدیریت کرد و دیگر ریش سفیدی، پدر و مادر مرجع نیستند و مایکل جکسونها جای آنها را میگیرند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران ادامه داد: به عقیده آدرنو، هالیوود مثال بارز صنعت فرهنگ است که معتقد است این مدل سینما هیچ شرافت و شانی به زندگی انسان نمیدهد.
فهیمیفر ابراز کرد: دیوید توماس در کتابش به شدت سینمای هالیوود را نقد میکند و معتقد است که هالیوود ابزاری برای قدرت شرکتهای فیلمساز است.
وی خاطرنشان کرد: برخی معتقدند که سینما مانند کلیسا است، همه جمع میشوند و سینما کشیشی است که فضای آرمانی را برای آنها میسازد؛ سینما انسان جدید، فضای جدید، معرفت جدید و فرهنگ جدیدی را به وجود آورده است و حال ما باید چه کنیم؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران در خصوص راهکاری برای این مسئله اضافه کرد: در درجه اول باید نگران شد، در درجه دوم باید اندیشید و راههای تصرف در این قضیه را پیدا کرد، نباید نسبت به تلویزیون و سینما بیتفاوت بود. مدیریت پیام رسانه در دست دولت نیست و این ما هستیم که مسئولیت داریم از خانوادهمان مراقبت کنیم و در تولید و نقد رسانه مشارکت کنیم.
فهیمیفر ادامه داد: سینما و تلویریون کمکم مرزهای بیاخلاقی را در مینوردد که بسیار خطرناک است. بنابراین باید مراقب بود و حالا که اخلاقیات برای ما مهم است تا جایی که توان داریم باید سعی کنیم اندک اندک با این وضعیت موجود ارتباطی آگاهانه و انتقادی برقرار کنیم و در بهبود این وضعیت مشارکت کنیم.
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/136164/