/کتاب و کتابخوانی/
«پریدخت»؛ قصه دلتنگی و بیتابیهای یک زوج ایرانی را روایت میکند
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - کارشناس مسئول منابع اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی گفت: کتاب «پریدخت» نمونه موفقی از داستانهای مکاتبهای است که با قلم زیبای نویسنده و نثر خاص عصر قاجار، جذابیتی دو چندان یافته است.
احسان سیفی در گفتوگو با ایسنا- منطقه خراسان، ضمن بیان این مطلب، اظهار کرد: کتاب «پریدخت» را حامد عسگری در 140 صفحه به رشته تحریر درآورده است که توسط انتشارات قبسات در نهاد کتابخانههای عمومی خراسان رضوی عرضه میشود.
وی افزود: داستان فراق، دلتنگی و غم هجران یار که قصه تازه دیروز و امروز نیست. حدیث مکرری است که هر بار از زبان عاشقان و دوستان دور از هم شنیده میشود. انسان اما هر کجا که باشد راهی خواهد یافت تا مرهمی بر اندوه فراق عزیزانش باشد.
کارشناس مسئول منابع اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی عنوان کرد: در روزهای قدیم که خبری از تلفن، اینترنت و انقلاب الکترونیکی امروز نبود، مردم برای اطلاع از احوال یکدیگر راهی جز نامهنگاری نداشتند. نامه بود و پس از آن تلگراف. انتظار بود و شوق رسیدن نامه و خط نوشتهای از عزیزان و دوستان دور از هم.
وی عنوان کرد: «پریدخت» قصه دلتنگی و بیتابیهای یک زوج ایرانی است که برای مدتی از هم دور شدهاند؛ سیدمحمود که در فرانسه درس طبابت میخواند و پریدخت که در تهران برای بازگشت همسرش لحظه شماری میکند.
سیفی خاطر نشان کرد: این کتاب مجموعه نامههایی است که بین سیدمحمود و پریدخت رد و بدل میشود. برگهایی از شاخههای درخت عشق که ریشه در سرزمین شرق دارد و اینک باد خزان جدایی، آن را بین مشرق و مغرب (تهران و پاریس) به گردش درآورده است.
وی بیان کرد: پریدخت گفت و گوهای دو قلب بیقرار و عاشق است که به هر بهانهای دلتنگ هم میشوند و شرح این دلتنگیها را با جادوی حروف و کلمات به سوی هم روانه میسازند.
کارشناس مسئول منابع اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی اذعان کرد: این مجموعه با زیرعنوان «مراسلات پاریس طهران» شامل 40 نامه عاشقانه است که به زبان و نثر دوره قاجار و با طراحی و رسمالخطی ویژه منتشر شده است. پریدخت از خانه و روزهای تکراریاش میگوید که در نبود شوهرش هیچ لطفی ندارد و بهار و زمستان برایش یکی است.
وی اضافه کرد: سیدمحمود از پاریس و زرق و برقش میگوید که بی پریدخت در پیش چشمانش جلوهای ندارد. در آغاز یکی از نامهها میخوانیم: «آقا سیدمحمود جانم! سلام. مرقومه واصل شد. بوسیدم و بر دیده مالیدم. شیشه عطر، پارچه و صندل مرحمتی را نیز. چه حکایت است که خط و خبر از معشوق اینگونه غم از دل میزداید و نشئگیآور است؟ سال نو شما هم مبارک. بمیرم که در غربت، هیچ از مراسمات نوروز برگزار نشد و سال به غربت تحویل شد.»
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/157479/