یک استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست مطرح کرد؛
ردپای مفهوم زمان مکتب اگزیستانسیالیسم در «همه میدانندِ» فرهادی
سه شنبه 11 دی 1397 - 2:33:37 AM
ایسنا
|
|
پیام خراسان - «همه میدانند» فیلمی به نویسندگی و کارگردانی اصغر فرهادی است که به عنوان هشتمین فیلم بلند فرهادی به زبان اسپانیایی ساخته شده است و بازیگرانی همچون خاویر باردم، پنهلوپه کروز و ریکاردو دارین در آن ایفای نقش میکنند. ابوالفضل رمضانی در تحلیل و بررسی فیلم «همه میدانند» آخرین اثر اصغر فرهادی اظهار کرد: بنده در نظر دارم که با دربرگیری تمامی ساحتهای ادب به تحلیل این فیلم بپردازم و در انتها، تغییری نیز در انگارههای ما به وجود آید. به واسطه عدم سوتفاهم ابتدا وجه سلبی را عرض میکنم و عنوان منتقد به شکل آکادمیک را از خود برداشته و صرفا فیلم را به فراخور درک خود استنباط میکنم. وی افزود: این گشادگی نیز قطعا و یحتمل برای شما مفید فایده خواهد بود که شما نیز به فراخور درک خود، فضا را از حالت متکلم وحده بودن من خارج و در یک تخاطبی بتوانیم انگارهها و دریافتهای خود را نسبت به فیلم به اشتراک گذاشته و در آخر تغییراتی در خود نسبت به فیلمی که دیدهایم مشاهده کنیم. استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست خاطرنشان کرد: به عقیده من این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای اصغر فرهادی مقداری سختتر است و مفاهیمی که در این فیلم مندرج است ستبرتر است و لقمه درشتی است که قرار است در قالب فرم در دهان فیلم بگذارد اما از آنجایی که زمانی را صرف تماشا فیلم کردهایم ناگریز هستیم مفاهیمی که در جهان زیست خود در گیر آن هستیم به واسطه نشانهگانی که در فیلم وجود دارد آن را به فیلم الحاق و تحمیل کنیم و ببینیم که کدام نشانهگان میتواند کفه را سنگینتر کند تا ما در فضای آزاد خیالی که داریم به حقیقتی که در فیلم مکتوم است به یک طریقی نزدیک شویم. فیلم با زمان آغاز میشود رمضانی بیان کرد: این فیلم ابتدا با نماد و المانی از زمان و ساعت شروع میشود و کبوتری که گویی محبوس در پشت این ساعت و زمان است و از آن شکاف و حفره ساعت، نمیتواند عبور کند و از درون کلیسا خارج شود. حال شما میتواند آن کبوتر را به هرچیزی که مایلید تعبیر کنید. من میخواهم مساله را کمی فلسفیتر کنم و از این رو که فلسفی خواهد شد و دوستان یحتمل کمی نسبت به مفاهیم غریبتر خواهند بود، باید به زبان سادهتر بیان کنم و این زبان ساده، محدودیتهایی را بوجود میآورد و ممکن است نتوانم آن طور که باید و شاید این مفاهیم ستبر فلسفی را باز کنم. بنابراین سعی بر این است که اساس را حفظ کنم و بر اساس همین شالوده، فیلم را جلو ببریم. وی با بین اینکه مارتین هایدگر در کتاب «هستی و زمان» خود بیشتر از همه چیز دغدغهمندی خود را به زمان مطرح میکند، مطرح کرد: اساسا فیلسوفان اگزیستانسیالیسم یا وجود گرایان را با کییرکگور شروع میکنم و هایدگر را داریم و با سارتر به اگزیستانسیالیسم میرسیم هرچند که ادموند هوسرل را ماقبل هایدگر و مابعد کییرکگور میبینیم. اما نگاه وجودگرایان به این مساله به چه گونه است؟ چرا من این صورت بندی از زمان را قرار است ارائه دهم تا بتوانم با این صورتبندی نشانهگان آن را در فیلم ردیابی کنیم. «یا این یا آن» استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست گفت: اگر بخواهم به صورت یک خطی و خلاصه بگویم، در نگاه وجودگرایان، زندگی و اصول هستی دارای معنای مستقل از ما در جهان خارج از ما نیستند و هستی ما یک زندگی انتخابی است. همانطور که کییرکگور میگوید« یا این یا آن» و ما همیشه در بین یا این یا آن معلق هستیم که کدام را انتخاب کنیم. رمضانی تصریح کرد: کییرکگور یک استعاره داره که میگوید: بر روی دوشاخه درخت انجیر نشسته بودم یک انجیر فرصت شغلی، یکی تحصیلات آکادمیک، یکی عشق من و کسی را که میخواستم و دیگری عشق دیگر من و کس دیگری را که میخواستم و این انجیرها کماکان جلو چشم من رژه میرفتند و اگر یکی را انتخاب میکردم به معنای نادیده گرفتن انجیرهای دیگر بود ومن کماکان بر روی همین شاخه نشسته و نظارهگر بودم و انجیرها یک به یک پوسیده، پلاسیده و از درخت به زمین افتاده و من هنوز دست به انتخاب نمیزدم. بودن چیست؟ وی اضافه کرد: کییرکگور با این سوال بدیهی شاید در صدد بود که پرسش بودن را آغاز کند و بداند که بودن چیست؟ ما آنقدر نسبت به واژه بودن سطحی و گذرا عبور کردهایم و نسبت به آن بیدغدغه بودهایم وتصور کرده ایم که این پرسش در دل خود پاسخ را دارد و نیاز به تامل بر روی این مفهوم وجود ندارد. «دازاین»؛ مفهومی برخاسته از هایدگر استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست اظهار کرد: این پرسش مختص انسان یا موجود به معنای «دازاین» که هایدگر این عنوان را به آن اطلاق میکند وجود دارد. «دازاین» واجد برخی صفات است که هایدگر آنها را بر میشمارد. «دازاین» خود آگاه است، ما اشیا دیگر که عینی و ثابت هستند را میبینیم و این اشیا نسبت به خود، خود آگاهی ندارد اما انسان میتواند خودش را از خود بیرون بکشد و از بالا خود را مورد پرسشگری و تحلیل قرار دهد از این رو میگویند ما انسانها هستندههایی هستیم که مدام در حال پرسشگری و تحلیل خود هستیم. انسان «بودن» نیست بلکه «شدن» است رمضانی خاطرنشان کرد: مساله بعدی زمانمندی است و اصل زمانمندی یکی از اوصاف «دازاین» است. جوهر اصلی انسان زمانمند است و خودش را در حال به یاد آوردن گذشته و تفکر در آینده میبیند و در نگاه وجود گرایان انسان، «بودن» نیست بلکه «شدن» است. انسان طرحی نیست که در اندیشه خدا وجود داشته باشد و قرار باشد همان طرح را پیش ببرد بلکه انسان طرحی است در ذهن گرایی خود میزید و خودش طرح خود را در گستره امکاناتی که در پیش روی او قرار دارد، میزند. وی ادامه داد: بنابراین انسان مدام نسبت به انتخابهایی که انجام میدهد مسئول است و نمیتواند چیزی را به گردن شخص دیگری اندازد. پس اکنون آنچه انسان است، متضمن آنچه تا به حال بوده و آنچه خواهد بود، است و هیچ تعریفی از اکنون خود نمیتواند ارائه دهد و انسان متعلق به فضا پیشینه و پسینهای است که قرار است بر اساس آن خود را تعریف کند. انسان واقعیت از پیش تعیینشده نسیت بلکه مدام از سوی خود به سمت امکانات فراتر از خود حرکت میکند. «دازاین»؛ خارج از حصارهای زیست جبری این جهان استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست بابیان اینکه سومین اصل در «دازاین» اصل موقعیت مندی انسان است، بیان کرد: ما از خود یک خود فهمی داریم که معطوف به حال و شرایط روانی ماست و زمانی که میگوییم خودت را تعریف کن در واقع یک شرایط روانی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی وجود دارد ولی موقعیتی که «دازان» باید واجد این صفات باشد به هیچ عنوان تاریخ هویت وی را مشخص نمیکند، بلکه این موقعیتمندی را از دیدگاه امکاناتی که پیش روی وی است تعریف میکند و بر اساس افق آیندهای که متصور است خود را تعریف میکند و خود را معطوف در حصارهای زیست جبری این جهانی خود نمیکند و این امکان برای او وجود دارد که ساحات دیگر امکانات نیز رجعت کند و آنهارا نیز به فرا چنگ خود بیاورد. عدم قطعیت در نگاه اگزیستانسیالیسم رمضانی مطرح کرد: آزادی اصل دیگری است که وجود دارد و در نگاه وجودگرایان به معنای رهایی نیست که فکر کنیم امری مطلوب و ایده آل است بلکه آزادی اساسا یک مفهوم بسیار سختی دارد. یعنی درگیری ما بین انتخاب این یا آن است و هیچ اصل پذیرفته شده ای وجود ندارد که براساس آن انتخاب کنیم و صحت و سقم کار خود را مشخص کنیم در نگاه آنان نسبت به این مسائل هیچ قطعیتی وجود ندارد. انسان از آن رو که آزاد است، امکان ایجاد تعابیر و تفاسیر جدید از جهان را دارد و میتواند نسبت به آن جنگی را آغاز کند. انسان ؛ موجودی مرگ آگاه وی افزود: مساله بعدی مساله مرگ است و فرق انسان با دیگران در خودآگاهی او است. انسان موجودی مرگ آگاه است و نسبت به مرگ آگاهی دارد هرچند که مدام آن را پنهان میکند اما همین مرگ آگاهی سبب میشود که بدانیم امکانات هستی بعد از مرگ ما به پایان میرسد و تا زمانی که در عرصه هستی زندگی میکنیم باید نسبت به این امکانات پیش رو نهایت استفاده را ببریم. این اصل بدین معناست که «دازاین» اصیل و ژرف است. استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست تصریح کرد: ما با این مساله بودن را آغاز میکنیم که در این نگاه وجود مقدم بر ماهیت ماست. زمانی که دست من به میز میخورد این احساس درد ماقبل از عقل و آگاهی است و من این احساس را میکنم که وجود دارم و ماهیت خود را خودم رغم خواهم زد. بنده با این مقدمه نسبتا مطول وارد این فیلم خواهم شد. گذری بر فیلم « همه میدانند» رمضانی عنوان کرد: ما در ابتدا فیلم ساعتی را در کلیسا میبینیم و بر اساس این اگر قرار باشد شاه بیتی از فیلم ارائه دهیم و آن را مطلع قرار دهیم مثالی است که بر گرد محور پارکو میچرخد و تعریفی است که از شراب میدهد که شراب را در کنار آب انگور قرار میدهد و میگوید، فقط زمان است که شراب را بوجود میآورد. چقدر دقیق به این واژه اشاره میشود که زمان است که به شراب شخصیت و ویژگی میدهد. گویی زمان اصلی است که ما فارغ از اینکه نسبت به آن کاری انجام دهیم وجود دارد. وی اضافه کرد: اصغر فرهادی در این فیلم ایرانیت خود را نشان میدهد و ریتم موسیقی فیلم به گونه شیش و هشتی است که به دلیل استفاده آن در مراسمات خود به گونهای با آن همزاد پنداری میکنیم، گفتوگو در کافه، نقش و نگارحاشیه و نقش و نگارهای فیروزهای و حوضی موجود در فیلم یا در قسمتی از فیلم پارکو شخصیتی اپیکوری دارد و خیلی شاد زی و سطحی نگر است و ما شخصیتی متفکر را از او مشاهده نمیکنیم و این امر وجه کار را زیباتر میکند. حس خودیت با شخصت پارکو استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست گفت: اگر فرهادی شخصیت فرهادی را به گونهی دستنیافتنی ترسیم میکرد، ما نسبت به اعمال پارکو احساس غریبگی میکردیم اما با چنینی شخصیتی احساس خودیت بیشتری را نسبت به او حس میکنیم گویی ما نیز در تاریخی چنین رفتارهایی را داشتهایم اما در گذر زمان با انتخابهای دیگر، این رفتارها یاکمرنگ یا پررنگ تر شده است. رمضانی تشریح کرد: پاکو به عنوان فردی شادزی و نماد شراب و مزرعه گویی نشانی از این است که میخواهد به معنای الهی قضیه به شراب الهی و حض لایتناهی برسد، گویی حضها و شراب زمینی را مزه مزه کرده و این حال را درون خود درونی کرده است و در جایی میتوانیم این تصور را داشته باشیم که زمینها را بزخری کرده و در این فرد مایههایی از پلشتی نیز وجود دارد. وی ادامه داد: چه اتفاقی قرار است برای فرد به وجود آید؟ سر راه وی انتخابهایی به وجود میآید که باید یکی را انتخاب کند. در فیلم تاکیدی نیز وجود دارد و در طول فیلم چندین بار تاکید میشود که وی دوسال است که ورشکسته شده است. گویی در این دوسال اتفاقاتی میتواند برای فرد رخ دهد که دست به چنین رفتارهایی زده و حتی فرزند خود را به وضعیت قربانی شدن برده و از گذر فرزند خود نفعی ببرد. پاکو؛ شخصیتی عملگرا استاد حوزه پژوهش فلسفه اخلاق و سیاست تاکید کرد: در جایی کییرکگور میگوید، در ماورای یاس، ایمان به پیروزی میرسد. پاکو مایوس نیست او خیلی عملگرا کار میکند و نسبت به رفتار و زیست خود یک مسئولیت متافزیکی ندارد و خیلی آدم این جهانیتری به نظر میرسد. جهان اگزیستانسیالیسم و جهانی نیهلیسم در آن وجود دارد، کییرکگور انسان را در سه ساحت فردگرایانه و اخلاقی و ایمانی تعریف میکند. شاید گزارههای ساحت ایمانی برای ما معنادار نباشد. چیزی که پوزیتیویسمهای منطقی میخواهند آن را معنادار کنند؛ شاید ما را به آرامش نرساند اما این گزاره ایمانی او را به آرامش میرساند کما اینکه ذبح اسماعیل به دست ابراهیم در همان مثالی که کییرکگو در امر ایمانی میگوید، شاید در نگاه کسی که در سپهر اخلاقی زندگی میکند معنادار نباشد و بگوید که یعنی چه کسی فرزند خود را به مسلخ ببرد. رمضانی اظهار کرد: فیلسوفی از پیرزنی پرسید که فرزندانت کجا هستند و پیرزن گفت که دو پسر من مردهاند و من انتظار داشتم که با این حالت سرحالی این را نگوید و بعد برای من گفت که اگر تو وارد یک باغ شوی دو گل زیبا را میچینی و قطعا خدا نیز دو گل خوب را چیده است و تفسیر این پیرزن را آرام میکند اما مرا آرام نخواهد کرد و اگر ایمان را به این گونه نگاه کنیم در خدمت انتخابی است که فرد انجام میدهد. وی افزود: به عقیده من مرکز این فیلم زمان است و به همین جهت معتقدم که زمان در دیدگاه هایدگر دارای جایگاه است و همچنین هستی و زمان در دیدگاه وجودگرایان دارای جایگاه است. ما ظاهرا در اینجا نسبت به این مقوله خیلی گشودگی داریم؛ یعنی پدیده به گونهای نیست که از پیش تعیین شده باشد و برای ما نسخهای بدهد که این حکم را صادر کن و من تمام پیش داوریهای خود را نسبت به هر مسالهای داخل پرانتز میگذارم و به پدیده از آن رو که به من آشکار است نگاه میکنم و اینجاست که در ذهنگرایی خود زندگی میکنم و شروع آن از خود من است و جهان نیز عرصه امکانات پیش روی من است.
http://www.khorasan-online.ir/fa/News/126208/ردپای-مفهوم-زمان-مکتب-اگزیستانسیالیسم-در-«همه-میدانندِ»-فرهادی
|