پیام خراسان
/گزارش/ ترک اعتیادی که عامل اصلی آن عذاب وجدان و ترس از اعتیاد فرزند بود
شنبه 27 بهمن 1397 - 21:00:58
ایسنا - اجتماعی - خراسان شمالی
پیام خراسان - مرکز نگهداری، درمان و کاهش آسیب معتادان موضوع ماده 16 بجنورد، مرکزی که در ابتدای روستای لنگر قرار دارد، مکانی که اطراف آن با حصار و سیم خاردار محصور شده است.
به گزارش ایسنا، منطقه خراسان شمالی، وارد مرکز شدم و در ابتدای ورودی مرکز یک خانم میانسال حضور داشت که انگار منتظر دیدن شوهرش بود که برای ترک اعتیاد به این مرکز ارجاع شده بود، در همان حین چهار مرد از یک سوله خارج شدند و به سوی من آمدند در ابتدا فکر کردم که از مسئولان و افرادی هستند که در این کمپ کار می کنند و خود را به آن ها معرفی کردم و آن ها من را به سوی خوابگاه موجود در کمپ هدایت کردند.
زمانیکه هدف خود را برای آمدن به کمپ بازگو کردم سه نفر از آن ها گفتند که با ما مصاحبه کنید اما خودداری کردم و گفتم که فقط باید با معتادان مصاحبه شود و پاسخی که دریافت کردم آن بود که ما هم معتاد هستیم اما یک، دو و سه ماه است که ترک کردیم، مگر به ما نمی آید.
با یکدیگر به درمانگاه کمپ رفتیم، نام یکی از آن ها منصوری بود و می گفت متولد سال 57 هستم و حدود 16 است که معتادم.
وی علت اعتیاد خود را ازدواج مجدد پدرش بیان کرد و گفت: حدود 25 سال گذشته پدرم با داشتن پنج فرزند ازدواج مجدد کرد و همه ما و مادرم را تنها گذاشت و رفت، پسر بزرگتر خانواده بودم و باید کار می کردم و خرج خانواده را در می آوردم در غیر این صورت باید زیر تیر مردم زندگی می کردیم.
کارم شد مسیر بجنورد به زابل و تریاک را به صورت خوردن و قرار دادن در معده جابجا می کردم در هر مرتبه 800 تا 850 گرم تریاک را جابجا می کردم البته برخی از افراد بودند که دو تا سه کیلوگرم مواد را نیز جابجا می کردند.
اما بعد از گذشت یکی دو سال خودم هم به خاطر خوردن تریاک به این مواد اعتیاد پیدا کردم و از سن 25 سالگی معتاد شدم.
23 ساله بودم که ازدواج کردم در آن زمان معتاد نبودم و بعد از ازدواج معتاد شدم، همسرم با اعتیاد من کنار آمده بود و فقط از من می خواست تا به مواد مخدر صنعتی اعتیاد پیدا نکنم.
پسرم که دو ساله بود جابجایی مواد مخدر را به خاطر او ترک کردم و به شغل آرمانوربندی ساختمان مشغول شدم.
زمانیکه مواد جابجا می کردم هر کیلو تریاک را در آن زمان را با قیمت 150 هزار تومان می خریدم و با قیمت 350 هزار تومان می فروختم اما این کار را به خاطر پسر و عذاب وجدانی که زمینه ساز اعتیاد بقیه افراد می شدم را ترک کردم.
اما هشت ماهی بود که به ماده هریون معتاد شدم که مادر و خواهرم آن را برنتابیدند و با همسرم دست به یکی کردند و گفتند باید هر طور شده اعتیاد را ترک کنی و من را تحویل این کمپ دادند.
یک بار دیگر هم ترک کرده بودم اما آن زمان با متادون از کمپ خارج شدم اما الان 67 روز است که اینجا هستم و 25 روزی است که پاک پاک هستم و حتی شربت متادون را هم مصرف نمی کنم.
وی در ادامه با بیان اینکه از اعتیاد و مصرف مواد خسته شده ام، اظهار کرد: باور کنید مواقعی بوده که با گریه مواد مصرف می کردم اما چاره ای ندارم باید این مرتبه به طور کامل ترک کنم چراکه اگر با اعتیاد به خانه برگردم هیچ جایی نزد همسر، فرزند، مادر و خواهرم ندارم.
از معتاد شدن پسرم می ترسم
باغچقی یکی دیگر از معتادانی بود که در درمانگاه نشسته بود و به صحبت ها گوش می داد، قد و هیکل درشتی داشت و انگار که تا بحال هیچ وقت مواد مصرف نکرده است همه دوستانش را از اتاق بیرون می کند و می گوید می خواهم تنها صحبت کنم.
تا به حال یک بار دیگر هم ترک کردم اما دوباره گرفتار شدم، راننده کامیون هستم و برای اینکه زیادتر بیدار بمانم و مسیرهای طولانی تر را طی کنم مرتبه دوم دوباره کشیدن تریاک را شروع کردم.
39 سال سن دارم و از 30 سالگی معتاد شدم، اختلاف با خانواده همسرم بر روی مسائل مالی موجب شد برای اینکه اعصاب و روانم آرام شود به سوی کشیدن تریاک و شیره روی آورم.
تریاک و شیره نقل مجالس ما بود و پیداکردن آن هیچ مشکلی برای من نداشت، بعد از دو سال ازدواج با همسرم به خاطر مشکلات پیش آمده با او و خانواده اش، از وی طلاق گرفتم، کم کم فروشنده تریاک هم شدم، به صورت کلی تریاک را می آوردند و من هم به صورت کلی برای اینکه گیر ماموران نیفتم می فروختم.
سال 90 دوباره ازدواج کردم و بعد از آن دوباره معتاد شدم، که البته همسرم اطلاعی از اعتیاد من نداشت و شاید فقط به اینکه معتاد باشم شک کرده بود.
وی با اشاره به اینکه خانم و خانواده خانمم فکر می کردند که من ورزشکار هستم، ادامه داد: همیشه در پاتوق ها مواد مصرف می کردم هرچند که این امر سبب می شد تا هزینه مصرف مواد من دو برابر شود اما هیچ گاه در منزل مواد استعمال نکردم و در همین پاتوق هم بود که گیر ماموران افتادم و به کمپ فرستاده شدم.
مرتبه اول دو سال و شش ماه کامل در ترک بودم اما دوباره به سوی مواد روی آوردم، الان هم کامل در ترک هستم ولی از آنجاییکه می خواهم درصد پاکی من افزایش یابد از کمپ خارج نمی شوم و می خواهم به عنوان بهبود یافته نمونه از این کمپ خارج شوم.
باغچقی در پاسخ به این سوال که آیا از اینکه بسترساز اعتیاد تعداد زیادی از جوانان بوده ای ناراحت نیستی و نمی ترسی که فرزند خودت معتاد شود؟ می گوید: تا زمانیکه معتاد و یا فروشنده هستی به این موارد فکر نمی کنی اما از زمانیکه در ترک هستم به این موضوعات فکر کرده و ناراحت هستم.
یک روز پسر چهار ساله ام سیگار را در دست من دید و به من گفت"بابا وقتی من بزرگ شم، من هم سیگار می کشم" و به همین علت است که می ترسم دوباره معتاد شوم و دوست ندارم دوباره مواد مصرف کنم.
دوست ندارم نزد مادر معتادم برگردم
فیاضی که فقط 20 سال دارد در ادامه می گوید شاگرد راننده اتوبوس بودم و در تنگراه استان گلستان زمانیکه مشغول کشیدن شیشه در جعبه اتوبوس بودم دستگیر شدم و به کمپ آمدم.
از هشت سالگی معتاد هستم و مادرم من را معتاد کرد، مادرم که به شیشه معتاد شده بود برای اینکه چیزی به پدرم نگویم و ساکت باشم من را معتاد کرد، اما بعد از گذشت مدتی پدرم متوجه اعتیاد من و مادرم شد اما از آن زمان فقط یک سال گذشت و او فوت کرد.
از آنجاییکه مادرم به خاطر اعتیادش صلاحیت نگهداری من را نداشت تحویل بهزیستی داده شدم اما من معتاد بودم و به هر طریقی باید مواد پیدا می کردم.
مادرم 45 ساله است و حقوق دو میلیون و 500 هزار تومان پدرم را دریافت می کند اما این حقوق طی هفت تا 10 روز صرف خرید کریستال و شیشه می شود و دیگر پولی باقی نمی ماند و از آن به بعد تا واریز حقوق بعدی، برای تهیه پول مواد گدایی می کند.
خودم هر روزانه 300 تا 350 هزار تومان خرج تهیه شیشه و کریستالم بود و چون کار می کردم همراه با مقداری از حقوق پدر و دست مزدم این مواد را تامین می کردم.
یک ماه بیشتر است که دیگر شیشه مصرف نمی کنم و مصرفم فقط شر بت متادون است، از کشیدن مواد خسته شدم و دیگر دوست ندارم پیش مادرم برگردم، من بچه بهزیستی بودم و ترجیح می دهم که در بهزیستی باقی بمانم.
انتهای پیام

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/138119/-گزارش--ترک-اعتیادی-که-عامل-اصلی-آن-عذاب-وجدان-و-ترس-از-اعتیاد-فرزند-بود
بستن   چاپ