پیام خراسان
انصاف یعنی انسان بودن!
شنبه 11 اسفند 1397 - 11:31:04 AM
آوای خراسان جنوبی
پیام خراسان- در بحبوحه ی مشکلات اقتصادی و در تنگنای بی امان حمله ی سخت مضیغه های مالی، نوع دوستی ها، همراهی ها و مهربانی ها بیشتر از هر وقت ارزشمندند و به کار می آیند. جز این، در وضع عادی که همه، هم مهربانند و هم بخشنده! در آستانه ی ایام عید، روزهایی آمده اند و احتمالاً در پیشند که هزینه ها به جای کم شدن، بیشتر و لحظه ها به جای شیرین شدن، به کام مردم تلخ تر شده اند. مخصوصاً امسال که با افزایش سرسام آور و افسارگسیخته ی قیمت ها، در سایه نظارت های نصفه و نیمه و نمایشی و یا گاهی بی نظارتی های تعجب آور، لذت از این روزهای عزیز به طبقات خاصی منحصر شده است و بس!
در چنین جامعه ای و در چنین فضای فسرده و سخت وَهم انگیزی، چه به دادمان می رسد؟ یک واژه ی شیرین و پرابهت، زیبا و در عین حال غریب و حتی برای برخی از ما، ناشناخته. واژه ای که به نظرم می آید مفهومش چه در بین بازاری و کاسب، چه در بین کارگر و کارفرما و کارمند، چه در بین رئیس و مرئوس و چه در بین سایر آحاد جامعه، قداست خاص و محبوبیت ویژه ای دارد، واژه ای که می تواند حداقل برای چند صباحی نجاتمان دهد؛ «انصاف». از گذر تکرار بی هدف واژه ها که گاهی برایمان عادی تر از روزمرگی هایمان هم می شود، حالا دیگر خود من هم نمی دانم که در نوشتن، انصاف دارم یا نه؟ و مخاطبانم در خواندنشان؟
و مسئولان در تصمیم هایشان؟ و مجریان در اجرای قانونشان؟! به راستی انصاف چیست؟ به نظر می آید انصاف، این روزها یعنی در همه ی لحظه ها و در همه ی جایگاهها و در همه ی پست ها و منصب ها خدا را در پیش چشم داشتن و مشکلات مردم را در نظر آوردن و آنچه حق و عدالت و مساوات است را در راهِ راضی نگه داشتن برادر و خواهر دینی انجام دادن. انصاف، در آستانه ی شب عید یعنی طمع نداشتن به جیبِ کم پول کارگر و کارمند و نقشه نکشیدن برای خالی کردن آن، انصاف یعنی از حقیقت و واقعیتِ جنس گفتن و نه دروغگویی و غش زدن و مغلطه کردن، انصاف یعنی به زنجیر نکشیدن حرمت و آزادی مشتری برای اجبار او به پرداخت عیدانه به خودش یا شاگردش، انصاف یعنی دست واحد و زبان واحد شدن برای کم کردن باری از دوش مستضعفان و اقشار کم درآمد شهر، انصاف یعنی کنار گذاشتن موقت سودهای آنچنانی در آستانه ی عید و حرمت گذاشتن به آبروی یک همشهری، یعنی شریک شدن در لذت یک میهمانی دادنِ بیشتر از سوی او به بهای فروختن جنسی ارزان تر، انصاف یعنی رعایت حقِ نیازِ نیازمندان و حقِ فقرِ فقیران و درمندان، انصاف یعنی نظارت بیشتر و نهیب زدن محکم تر به گران فروش ها و گران فروشی ها، انصاف یعنی قبول کردن مشکلات مردم نه کتمان آن یا به گردنِ این و آن انداختنش، انصاف یعنی به گونه ای نوشتن و حرف زدن که مشکل گشایی کند نه مشکل فزایی، انصاف یعنی هوای طبقه ی فرودست جامعه را داشتن، انصاف یعنی کمک، یعنی مساعدت، یعنی همراهی و همکاری و همدلی و همیاری، انصاف یعنی تقسیم لحظه های خوب و بخشش شادی های روزهای عید، انصاف یعنی به فکر هم بودن، یعنی در غم و رنجِ گرانی ها و نداری ها شریکِ هم بودن، انصاف یعنی اعتقاد داشتن به مرگ و آخرت و برزخ و قیامت، یعنی اعتقاد به این جمله های عزیز که به وقت تلقین به زبانمان می دهند؛ «وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ، وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی الْقَبْرِ حَقُّ، وَ الْبَعْثَ حَقُّ، وَ النُّشُورَ حَقُّ، وَ الصِّراطَ حَقُّ، وَ الْمیزانَ حَقُّ، وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقُّ، وَ الْجَنَّةَ حَقُّ، وَ النّارَ حَقُّ، وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها، وَ اَنَّ الَّلَه یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ». انصاف یعنی هر کس شب عید هر طور می تواند لبخندی روی چهره های مغموم و افسرده ی ندارهای جامعه بنشاند، انصاف یعنی اینکه هر کس هر آنچه برای خودش می پسندد برای دیگران هم بپسندد، انصاف یعنی حالا اگر اجاره مستأجر خوش حسابی این ماه آخر سال یکی دو هفته ای پس و پیش شد، دنیا به آخر نمی رسد، انصاف یعنی به فکر خانواده های همدیگر بودن، به فکر کودکانِ کار بودن، به فکر زباله گردهای نیازمند بودن، به فکر خیابان خواب های بی خانمان بودن، انصاف یعنی «مرد» بودن، یعنی با مرام و معرفت بودن، یعنی «زن» بودن، یعنی پهلوان بودن، یعنی انسان بودن، یعنی شب عیدِ همه را شب عیدِ خود دانستن، انصاف یعنی زندگی کردن برای مهربانی کردن، انصاف یعنی خوب بودن و به وقت مرگ، همه درباره ی هم یکصدا گفتن: «اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اِحْسانِهِ وَ اِنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرِ لَهُ». انصاف یعنی آمادگی برای آرام آمدن و آرام تر رفتن. همین و بس.

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/141102/انصاف-یعنی-انسان-بودن!
بستن   چاپ