زهره محمدزاده، مادر بارداري كه 38 سال سن داشت در 16 فروردين ماه سال جاري بنابر گفته پزشكان بر اثر خونريزي داخل رحمي فوت كرد؛ قصه پرغصهاي كه دلها را به درد آورد و ناخودآگاه به سوي نوزادي برد كه حس خوب و عاشقانه آغوش مادر را فقط يك بار تجربه كرده و ديگر اين حس خوشايند و شيرين را تجربه نخواهد كرد.
چند روز پس از اين اتفاق، ديداري با خانواده زهره داشته و آنان مطالبي را عنوان كردهاند كه در خور توجه و تاملبرانگيز است؛ بنا به گفته مادر مرحومه، پس از انجام زايمان، زهره حدود دو ساعت درد ميكشيده است اما هيچ پزشكي وي را معاينه نکرده تا بلكه چارهاي بينديشد.
در اين مدت ظاهرا داروهاي مسکن به وي تزريق ميشده، در اينجا اين پرسش مطرح ميشود که آيا وظيفه پزشك معالج فقط به دنيا آوردن نوزاد است و پس از آن مسووليتي در قبال شرايط جسمي مادر حداقل تا چند ساعت پس از زايمان ندارد؟
عامل ديگري که خانواده اين فرد را دچار ابهام کرده اين است که در روز زايمان اقدام به برداشت فيبروم از رحم شده در صورتي که در آزمايشها و سونوگرافيهاي پيشين، به گفتهي اين خانواده، وجود فيبروم به اثبات نرسيده است.
و سوال ديگر اينکه بنا به گفته همسر زهره، دو پزشک متخصص حاضر، جوابهاي متناقضي در خصوص مرخص شدن زهره بعد از عمل دومش به وي دادهاند؟
طي تماسي با پزشك معالج داشته است، وي با بيان اينكه توضيحات لازم را به مراجع قانوني ارائه ميدهد، پاسخگو نبود و علت فوت را فقط خونريزي پس از زايمان اعلام كرد.
پزشکي قانوني نيز در مراحل اوليه بررسي، علت فوت را «شوک هموراژيک»، «خونريزي وسيع»، «هيسترکتومي» و «اينرسي رحم» عنوان کرده همچنين اين پرونده در نظام پزشکي در حال رسيدگي است.
با توجه به گسترش و توسعه دانش پزشكي انتظار ميرود خطاهاي پزشكي به حداقل ممكن يا حتي به صفر رسيده باشد تا شاهد رويدادهاي تلخ اين چنيني نباشيم، البته لزوم وجود دستورالعملهايي براي رعايت نهايت دقت و تعهد در انجام اقدامات تاثيرگذار در مشاغل مهمي مانند پزشکي احساس ميشود.
امروزه شايد ايران در روشهاي درماني هيچچيز از سطح علم پزشکي دنيا كم نداشته باشد و حتي در مواردي نسبت به برخي كشورها پيشگام باشد؛ متاسفانه خطاهاي پزشکي به عنوان يکي از عوامل مرگ مادران در کشورهاي در حال توسعه مطرح ميشود.
چندروز گذشته نيز شاهد مرگ تکاندهنده يک زن باردار در سردشت بودهايم، يک مادر ٢٨ ساله در سردشت پس از خارج کردن جنين از شکمش، به دليل نامشخصي در بيمارستان اين شهرستان جان خود را از دست داده است، شنيدهها حکايت از خطاي پزشکي و تأخير در تشخيص علت خونريزي منجر به مرگ دارد.
«شهروند» نوشت: ماجراي مرگ عصمت، مادر جوان سردشتي، شنبه اين هفته مطرح شد؛ موضوعي که حکايت از خارج کردن جنين و جا گذاشتن جفت آن در يک عمل و خارج کردن جفت و معده بيمار در جراحي ديگري داشت هرچند که چنين ماجرايي براي بسياري باورپذير نبود.
نقطه مشترک داستان تلخ زندگي زهره و عصمت اين است که به طور کلي آزمايشها و سونوگرافيهاي آنان وجود مشکلي را تاييد و اثبات نکرده است و پزشک نيز با تاخير به بالين آنان آمده، در حالي که خانواده اين افراد مانند تمام خانوادههاي ديگر و بدون هيچ دغدغه و پيشزمينهي منفي منتظر برگشت همسر و فرزندشان به آغوش خانواده بودهاند.
در واقع امروزه خطاهاي پزشكي به يكي از مهمترين معضلات جامعه پزشكي در ايران و ديگر كشورهاي جهان تبديل شده است، به طوريكه در تمام كشورهاي پيشرفته دنيا سيستم ارزيابي يا بررسي خطاهاي پزشكي وجود دارد كه سالانه آماري از خطاهاي پزشكي همچنين دليل بروز آن را اعلام ميكنند اما متاسفانه در ايران به دليل نبود آماري در اين زمينه بسياري از اشتباهات پزشكي از همان ابتدا ناديده گرفته شده يا افراد متوجه بروز آن نميشوند، اما با اين وجود به نظر ميآيد ميزان بروز اين اشتباهات در جامعه پزشكي به قدري مشهود و رو به افزايش است که منابع مسوول اعلام ميكنند سالانه هزاران بيمار در كشور به دليل اشتباهاتي كه پزشكان در تشخيص، درمان يا تجويز دارو مرتكب ميشوند، جان خود را از دست ميدهند.
کاش کمي به عواقب كار فكر شود به اينكه ممكن است در اثر سهلانگاري و خطاهاي پزشكي خانوادهاي زندگيشان از روند عادي خارج شود، بر فرض اينكه بعد از چند ماه نيز در نهايت علت فوت مشخص و تيم پزشكي يا پزشك معالج هم مقصر شناخته شود، اما چه كسي پاسخگوي جان از دست رفته يک مادر است...
حرفم با بسياري از پزشكاني كه متعهدانه به وظيفه خود عمل ميكنند و خود را واسطهاي ميدانند براي نجات جان بيمار نيست حرفم با آن دسته از محدود پزشكاني است كه شايد سوگندنامه خود را از ياد بردهاند...
بروز اين اتفاقات هرچند در سطح کوچکتري از فوت يک زن باردار هم تکاندهنده است و هم ميتواند سبب کاهش اطمينان مردم به مراکز درماني و پزشکان شود، اعتمادي که شايد سالها براي جلب آن تلاش شده است...
پزشکان، جان انسانها را دريابيد...