چاپ

خراسان انلاين- در غوغاي مشکلات اقتصادي ، شنيدن و ديدن بعضي چيزها، ديگر خيلي بد است؛ بد براي حال مردم و بد براي شأن و منزلت برخي مسؤولان محترم و بد براي دستگاه و سيستمي که وظيفه اش خدمت به مردم است.
مستقيم يا غير مستقيم مدتي است توهم اين لابي ها در من هم تأثير کرده و به دو دلي افتاده ام که گاهي برخي چيزها را بايد بگويم و يا مثل خيلي از آنهايي که مي بينند و مي شنوند و صلواتي مي فرستند و رد مي شوند.
من هم عينک خوش بيني ام را به چشم بزنم و بي خيال بگذرم از مافياي پرقدرت لابي در برخي دستگاه ها و ادارات استاني مي خواهم بگويم.
مي گويم «استاني»، چون در کلان کشور صحبت کردن از اين ماجرا، مثنوي هفتاد من کاغذ است، لابي براي پست ها و مقام ها را شنيده بودم و دورادور در جريانش بودم، اما شايد باورتان نشود در همين خراسان جنوبي خودمان هم مافيايي از لابي هاي بزرگ و کوچک وجود دارند که بعضي ها را بزرگ مي کنند و بعضي ها را با کمر به زمين مي کوبند و آب از آب هم تکان نمي خورد که هيچ، به به و چه چه هم مي شنوند!
يکي دو هفته قبل دوست بزرگواري از يک اداره در مقام دفاع از مافوقش مدام با من تماس مي گرفت و با صدايي دو حنجره مي گفت بايد درباره ادعاهايي که در سرمقاله ات در فلان تاريخ آورده اي، مستند ارائه کني، وگرنه حسابت با کرام الکاتبين است!
خنديدم، به خودش و لابي پشت سرش که گاهي سرک کشيدنش را مي ديدم، و به عرض ايشان رساندم که «مستندم درباره حضرت مافوق شما، خود اين مقام مافوق هستند و اعمال و رفتارشان و کم و زيادش به ده موردي مي رسد اگر قرار است ارائه کنم.
ازه از آنچه من تنها مي دانم و مي توانم اينجا بياورم، وعده به اينکه در همين ستون و در شماره بعدي دو باره با مستندات تقديم حضورتان خواهم شد»، و بعد نمي دانم که چه شد، تماس ها يکدفعه اي قطع شد و سرو صداي حنجره رو به پارگي ايشان هم کاملاً خوابيد!!
پس لطفاً مصداق و مستند لخت و عريان از من نخواهيد که به اجبار همينجا و در همين ستون شايد از کسي يا جايي نامي برده شود و ادعايي مطرح شود که نه به صلاح من است نه به صلاح دوستان و گوياتر و مستندتر از همه، آنچيزي است که مردم مي بينند و با عمق وجود لمس مي کنند.
براي من، مصداق و مستند، مردمند، نه مديران پشت ميز نشين و نه مسؤولان دل به مقام داده! در يکي دو سال اخير بارها شنيده بودم و اين ماه ها بيشتر که برخي مديران و ارگانها و ادارات، براي استخدام نيروهاي شرکتي و خريدهاي کلان و مزايده ها و مناقصه ها و فراخوان ها و دعوت ها براي انعقاد قراردادها، يا احياناً گرفتن امتيازي يا حق تبليغي يا هر چيز ديگري که از قضا بوي پول از داخلش مي آيد.
دست به يقه مافيايي از لابي هاي گوناگون مي شوند که گاهي تا سرحد عزل و برکناري شان هم مي توانند سربجنبانند و تأثيرگذار باشند.
اين هفته هاي اخير تازه متوجه شدم داستان زاويه ديگري هم دارد و متأسفانه با حمايت و پشت گرمي پنهان برخي از دست اندرکاران، در داخل برخي از مجموعه هاي اداري، افراد يا گروه هايي براي جلوگيري از ضرر و زيان افراد يا گروه هاي ديگر، اقدام به لابي گري از انواع گوناگونش مثل کذب گويي، اتهام زني، مدرک سازي، انحراف افکار مسؤولان و مديران، صحنه سازي براي هتک حيثيت و آبروريزي، فشار از طريق رسانه ها
و حتي تهديد و تطميع مي نمايند.
بعد از آن، مثلاً امتيازي يا امکاني که قرار است به گروهي در راستاي انجام يک خدمت هدفمند و مردمي ارائه شود، زاويه مالي و مادي بگيرد و در اختيار جمع ديگري قرار داده شود!
باورم به اين است که در استاني مثل خراسان جنوبي که عمدتاً پاک دستي و شرافت، از اصول اوليه فعاليت حرفه اي در هر مجموعه اش بوده است، چنين رويکردي غيرقابل پذيرش است.
قطعاً دستگاههاي نظارتي در اين زمينه فعالند و اختياراتي دارند و قطعاً افراد متضرر در چنين لابي هايي با ارائه شواهد و مستندات خود، براي کشف و مقابله با چنين رويکردهايي که از جمله در روند توسعه استان نيز خلل ايجاد مي کند، پيش قدم خواهند شد.
هر کدام از ما هم که در اين زمينه اطلاعي داريم، مسؤوليم در مقام خدمت به استانمان، قدمي برداريم و افشاگري کنيم.