پیام خراسان
/کتاب و کتاب‌خوانی/
مظفرمقدم: «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» یک تراژدی تبعید است
شنبه 23 تیر 1397 - 9:35:34 AM
ایسنا
خراسان آنلاین - سروش مظفر مقدم گفت: «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» از نظر اجتماعی یک تراژدی تبعید است.
  این منتقد ادبی در جلسه تحلیل و بررسی کتاب «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» اثر رضا قاسمی که در بنیاد امید ایرانیان برگزار شد با بیان این مطلب که برای بررسی این کتاب ابتدا باید به تفاوت رمان و داستان بلند و شناخت این دو از هم توجه داشته باشیم، بیان کرد: از نظر حجمی رمان طولانی تر است و اطلاعات را قطره چکانی به مخاطب ارائه می‌کند؛ در رمان قصه ها و خرده روایت ها وجود دارد اما در داستان بلند با یک کلیت مواجه هستیم. اثر مذکور رضا قاسمی، یک داستان بلند بهم پیوسته محسوب می‌شود.
وی تصریح کرد: به شخصه برخی مرزبندی‌ها و تقسیم بندی‌ها را قبول ندارم؛ یک اثر یا داستان است و یا داستان نیست. بعضی معتقدند که «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» جزئی از ادبیات مهاجرت است که ممکن است صحیح باشد اما این مرزبندی‌ها را قبول ندارم.
مظفر مقدم اظهار کرد: همچنین در رمان‌های معاصر شاهد تغییر شکل نگاه به انسان نسبت به دوران معاصر هستیم به صورتیکه نویسنده از آن جایگاه دانای کل و خداگونه‌ی قرن 18و19 پایین می آید و به راوی تبدیل می‌شود که البته ممکن است این راوی خودش قهرمان داستان هم باشد.
وی عنوان کرد: "همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها" که داستان بلند است و اصطلاحات از آن تحت عنوان رمان یاد می‌شود، در هرفصلش گرهی گشوده می‌شود و شکل روایت اول شخص و تک گو است؛ یعنی روایت اول شخصی که گاها به تک گویی هم تبدیل می‌شود و انگار راوی با خودش یا برای خودش می‌نویسد؛ این ساختاری است که صادق هدایت هم در بوف هم استفاده کرده است.
مظفر مقدم افزود: این داستان بلند رضا قاسمی محور موضوعی مشخص و منسجمی برایمان بوجود نمی‌آورد چراکه شخصیت‌ها و کاراکترهای زیادی در داستان وجود دارد و همچنین در بخش هایی از داستان فلاش بک هایی را شاهد هستیم که نویسنده به‌عنوان مثال به 40سال قبل برمی‌گردد.
وی تصریح کرد: در طول اثر با بخشی از دلهره‌ها، ترس‌ها و گذشته راوی آشنا میشویم که اثر را جذاب و خواندنی می‌کند چراکه برروی یک خط صاف حرکت نمی‌کنیم و اصطلاحا اثر خطی نیست و در جای جای آن می‌توانیم عمق خاصی را مشاهده کنیم.
این منتقد ادبی گفت: داستان در سال‌های میانه دهه 80 میلادی و یک آپارتمان در پاریس است و نمونه ی این نوع زندگی را در فیلم گوزن ها هم تقریبا می‌توانیم ببینیم؛ عده زیادی شخصیت و آدم در داستان وجود دارد که همگی در فقر و تنگدستی اشتراک دارند.
مظفر مقدم تاکید کرد: اصلی وجود دارد که داستان مثل کوه یخی است که هفت هشتم آن زیر آب و یک هشتمش روی آب است و بدین معناست که ما با دیدن یک هشتم، باید به عمق آن پی ببریم؛ یعنی داستانی موفق است که همه چیز را نگوید و بخشی را بعهده مخاطب بگذارد. اگر بنا باشد همه چی نوشته شود، اثر تبدیل به مقاله خواهد شد.
وی ادامه داد: یک اثر موفق حس همزادپنداری خواننده را در می‌آمیزد. نویسنده می‌بایست دست مخاطب را بگیرد و به داخل داستان بکشد تا مخاطب آن را "باور" کند؛ اگر اثری را باور نکنیم و بگوییم دروغ می‌گوید، این نشان دهنده آن است که نویسنده اثر موفقی خلق نکرده است.
مظفر مقدم خاطرنشان کرد: برخی از افراد رضا قاسمی را بدعت گذار می‌دانند درحالی‌که این‌طور نیست و بهرام صادقی آغازگر نوشتار لخت، صریح، پاردیک و رئالیسم جادویی است. «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» برگرفته از داستان سراسر حادثه اثر بهرام صادقی بوده و به نوعی گرته برداری کرده است.
وی عنوان کرد: اثر رضا قاسمی نوعی پارودی است؛ یعنی داستان در بخش‌هایی آنقدر اغراق می‌کند که برای مخاطب خنده آور اما در عین حال باور پذیر است.
مظفر مقدم تاکید کرد: شخصیت های داستان نماد مطرودین اجتماعی هستند. کسانی که جامعه آن ها را طرد کرده و نخواسته است و این افراد در مرکزی دور هم جمع شده‌اند که مرکز داستان است و حتی می‌توانیم بگوییم مرکز جهان محسوب می‌شود.
وی تصریح کرد: رضا قاسمی در عین واکاوی خودش، درباره آدم ها هم زیاد صحبت می کند و با باز کردن روان خودش و بیان گره ها و سرخوردگی‌هایش، درباره آدم‌های اطرافش هم اظهار نظر می‌کند. رضا قاسمی انسان دقیقی است و شخصیت های داستان را تا یک بخشی معرفی می‌کند و بقیه اش را بعهده ما میگذارد.
وی عنوان کرد: اگر نگاه اجتماعی به این اثر داشته باشیم نوعی تراژی تبعید است. انسان ایرانی که از بنا به هر دلیلی از ریشه اش کنده شده و بدون این که خودش بخواهد از کشوری غریب سردرآورده که با فرهنگ و محیطش همسو نیست. نویسنده بسیار طناز است و حتی از تلخ ترین و سیاه ترین موقعیت ها هم بخش های بسیار خنده دار ایجاد می‌کند.
مظفر مقدم با بیان این مطلب که این داستان به نوعی میتواند حکایت تبعید انسان هم باشد، گفت: شاهد سرخوردگی هایی که یک انسان در غربت دارد هستیم و این غربت میتواند هرجایی و هرکسی که از پیرامون خودش طرد شده و تنها است، باشد. نثر رمان ساده است اما خالی از تکلف هم نیست. گاهی اوقات این تکلف و طنازی نویسنده ترکیب می‌شود و ترکیب های طنز زبانی بوجود می آورد.
وی تاکید کرد: نویسنده باید بلد باشد که خوب قصه بگوید و رضا قاسمی این را بلد است. به طرز رندانه‌ای نویسنده در پایان هر فصل ما را تشنه و کنجکاو نگه می‌دارد تا جذابیت و کشش ایجاد کند. هیچ شخصیت مجرد و جدا از داستانی در متن وجود ندارد و راوی در هر جایی سرک کشیده است.
مظفر مقدم خطرنشان کرد: بهتر است به آثار برچسب نزنیم و «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» بیش از این که مدرن یا پست مدرن باشد، یک اثر تجربی است. نویسنده تجارب زندگی و زیستی را شجاعانه و صریح بیان می کند و چارچوب مشخص و مکانیکی ندارد.
وی افزود: کتاب ها را از نظر "پیام" ارزیابی نمی‌کنم و معتقدم ادبیاتی که بخواهد پیام بدهد، سر مخاطب و خودش کلاه میگذارد و پیام دادن و قضاوت گری دیگر منسوخ شده است؛ ما اتمسفر اثر را دریافت می‌کنیم؛ «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها»، داستان فردیست که خود را به گردباد حوادث اعم از سیاسی، اجتماعی و ... سپرده و نوعی محکومیت و جبریت مشاهده می‌شود. سوژه فعال نیست و منتظر است تا اتفاقی رخ دهد تا به آن واکنش نشان دهد و یک نوع مفعولیت سیاه دیده می‌شود. 
مظفر مقدم بیان کرد: این ثر به لحاظ تعداد زیاد کاراکترها و پرداختن به تمامی آن ها گاهی به پریشانی شیزوفرنیک میرسد که اگر میخواست دقیق تر باشد شاید بهتر بود تعداد کاراکترها کمتر باشد یا به بعضی کمتر بپردازد.
وی تاکید کرد: ادبیات بخش جدایی ناپذیر از جهان ماست و علاوه بر این که باید کتاب بخوانیم، باید رمان و داستان هم بخوانیم چرا که داستان برای ما تولید فکر می‌کند و خواندنش واجب است.


http://www.khorasan-online.ir/fa/News/72794/مظفرمقدم--«همنوایی-شبانه-ارکستر-چوب‌ها»-یک-تراژدی-تبعید-است
بستن   چاپ