پیام خراسان
بازخواني و نقد رويکرد برخي رسانه ها به يک پروژه عمراني در استان؛
اين جاده زودتر امن مي شود اگر...
يکشنبه 8 مرداد 1396 - 11:06:39 PM
استانداري خراسان شمالي
خراسان آنلاين - نيم سده پيش، زماني که «اسماعيل رياحي» خلاف جريان معمول فيلم فارسي هاي آن روزگار، «جاده مرگ» را کليد زد، هيچ گاه به ذهنش خطور نمي کرد که اين اصطلاح، سال ها بعد محل نزاع گاه و بيگاه رسانه اي و مستمسکي براي طعنه و تخريب يا دستاويزي براي چماق کردن بي پولي بر سر دولت ها شود.
اين سال ها، برخي رسانه ها با استفاده از تکنيک هاي ژورناليستي نظير برجسته سازي يا برساختن واژه هاي معادل و نظاير آن، در رواج هر چه بيشتر اين اصطلاح اهتمام زيادي به خرج داده و در سبقت از يکديگر براي اين منظور، کوشش و همت قابل وصفي داشته اند. از همين روست که مي بينيم، گاه جاده ساري به کياسر يا محور ورامين به آبباريک را جاده مرگ ناميده اند، گاه از بزرگراه اهر – تبريز با اين صفت ياد کرده و گاهي هم محور ارتباطي کازرون به شيراز يا مسير گناباد به تربت حيدريه و مشهد و امثال آن ها را که شمارشان چندان کم هم نيست، بدان متصف کرده اند.
جاده مواصلاتي بجنورد، مرکز استان خراسان شمالي، به جنگل و استان گلستان نيز از اين الطاف رسانه اي بي بهره نبوده! جاده اي که با وجود مناظر چشم نواز در برخي نقاط، اما به دليل تردد پرشمار ناوگان خودروهاي سبک و سنگين و مشخصات فني و محدوديت هاي تحميل شده به لحاظ شرايط طبيعي، امروزه گذر از آن چندان هم بي مخاطره نيست و مشخصه هايش با معيارهاي روز مهندسي طراحي جاده، خيلي سازگاري ندارد. از سوي ديگر، اين جاده درست از وسط پارک ملي گلستان مي گذرد که يکي از معدود ذخيره گاه هاي زيست کره به انتخاب يونسکوست که آن هم ملاحظات زيست محيطي خاص خود را دارد.
به اين دلايل و دلايل ديگر، طرح تعريض و چهار بانده کردن اين جاده از سال ها قبل مطرح و در نهايت، اواخر دولت هشتم اجرايي شد؛ به گونه اي که سال 84 هنگامي که زمام امور اجرايي کشور به دولتمردان تازه کار سپرده شد، کارگاه هاي مسير، کمابيش تجهيز و پيمانکاران هم مشغول شده بودند. با اين وصف، و با وجود آن که دلارهاي نفتي سرازيرشده به خزانه دولت هاي نهم و دهم طي 8 سال مديريت اجرايي آن به تنهايي معادل تمام آن چه بود که از ابتداي تاريخ اکتشاف طلاي سياه در ايران عايد اين مملکت و حکومت هايش شده بود، اما اين پروژه نيز همانند بسياري ديگر از طرح هاي زيرساختي و توسعه اي کشورمان غبار فراموشي بر چهره اش نشست.
در واقع، بي مهري دولت مهرورز به اين پروژه باعث شد که با وجود درآمد ارزي 800 ميليارد دلاري کشور طي آن سال ها، فقط حدود 18 کيلومتر از اين محور ارتباطي به بهره برداري برسد. بدين ترتيب، در غياب سازمان نظم دهنده دخل و خرج و حساب و کتاب مملکت، و با وقوع سونامي مخرب مصوبات بي پشتوانه و انبوه کلنگ هاي تبليغاتي که هر يک به مثابه تيشه اي بر پيکره نحيف شده اقتصاد فرود آمد، فرصت طلايي براي ساخت و بهره برداري بهنگام چنين طرح هاي زيربنايي از دست رفت.
جالب اين جاست، برخي رسانه ها با چشم پوشي از شرايط آن روزگاران و به فراموشي سپردن وضعيت اسفناک تمشيت امور ملک و ملت در آن دوران، اينک مدام از روند کند تزريق اعتبارات عمراني گلايه دارند؛ همان رسانه هايي که با روي کار آمدن دولت تدبير و اميد، از پيله خودخواسته حمايت تمام و کمال از دولت وقت، برون شده و رودربايستي با دولتمردان و مديران اجرايي را کنار نهاده اند و تيغ تند و تيز تخريب را جايگزين حجب و حياي پيشين خود کرده و کيمياي نقد منصفانه را نيز به کناري افکنده و گوشه نشينش کرده اند.
حالا دو، سه سالي هست که اين رسانه ها هر از گاهي، مديران دستگاه هاي اجرايي متولي اعم از مسئولان ستادي و استاني وزارت راه و شهرسازي و حتي استانداري را مقصر همه ناکامي ها و مسبب تأخير در ساخت و بهره برداري از اين پروژه و زمينه ساز افزايش شمار قربانيان سوانح جاده اي معرفي مي کنند. چند روز پيشتر، ستون نويس يکي از روزنامه هاي نيمه محلي «خراسان شمالي» با اشاره به پيگيري هاي مقام عالي دولت در استان براي تأمين منابع مالي موردنياز تکميل اين طرح، به تعريض و کنايه گفته بود که معلوم نيست تيرهاي استاندار به هدف نشسته يا اين که چند کيلومتر دورتر، به خاک نشسته است!
ناگفته پيداست، غلبه نگاه و تفکري که عادت دارد تنها نيمه خالي ليوان را ببيند و به ديگران هم همان را بنماياند، رسانه ها را از اطلاع رساني بيطرفانه و انتقاد سازنده که رسالت اصلي شان به شمار مي رود، فرسنگ ها دور مي کند. چنين نگاهي ست که موجب مي شود، به راحتي از ياد برده شود که با وجود همه تنگناهاي مالي دولت يازدهم، حدود 60 کيلومتر از اين محور مواصلاتي ماه هاست تکميل شده و زير بار ترافيک رفته است؛ چنين نگاه و رويکردي ست که موجب مي شود به راحتي از کنار اين قضيه بگذرند که با رايزني و پيگيري هاي مداوم، يک پنجم کل اعتبارات راه هاي کشور به اين استان تخصيص داده شد؛ همين نگاه و ذهنيت منفي گرايانه است که باعث مي شود، تلاش هاي انجام شده براي افزايش بودجه هاي سنواتي و تخصيص به موقع و حداکثري اعتبارات مصوب پيشين به سادگي فراموش شود و تمام تيرهاي پرتاب شده را «ره به خطا رفته» قلمداد کنند؛ حال آن که تخصيص بهينه اندک اعتبارات دولتي براي تکميل طرح هاي فراوان ناتمام، هنري است که از عهده کمتر مديراني بر مي آيد. به واقع، چنان نگاه و رفتاري است که موجب مي شود از ياد برود که سال ها بود، مردم و رسانه هاي اين ديار شکوه داشتند که در مسير طولاني بين استان گلستان تا شهر بجنورد، هيچ مرکز درماني وجود ندارد که بتوان مصدومان حوادث جاده اي اين محور پرترافيک را به آن انتقال داد، اما با تدبير و همت مصروف شده در اين دولت بود که بيمارستان پورسيناي شهر آشخانه پس از سال ها بلاتکليفي، تکميل و تجهيز و بهره برداري شد تا دست کم، اين دغدغه مردم برطرف شده باشد.
و باز، چنين نگاه و ذهنيتي است که موجب مي شود به گاه قلمفرسايي، همه پيگيري و تلاش هاي مديريت ارشد استان براي سفر 150 مقام مسئول کشوري به اين استان کمتر شناخته شده طي يک سال گذشته از قلم بيافتد؛ اقدامي درخور توجه که براي آشنايي روزافزون مديران پايتخت نشين با قابليت ها و البته، کاستي هاي اين خطه انجام شده است و نمونه اي از ثمراتش را مي توان در کسب رتبه برتر رشد اعتبارات بودجه اي سال جاري مشاهده کرد. طبيعي ست، چنين رويکرد و نگاهي هرگز نتواند دورانديشي مقام ارشد اجرايي استان را به خوبي منعکس کند که در چانه زني با مقام هاي عالي وزارتي، نهيب مي زند که تکليف محور چهاربانده بجنورد به گرگان را حين عبور از جنگل گلستان دريابيد و براي آن تدبيري اساسي به فراخور ملاحظات زيست محيطي بجوييد؛ چون با طراحي کنوني، جاده اي در دست ساخت است که درست به مانند ساعت شني، ابتدا و انتهايش فراخناک اما ميانه اش تنگناست و مايه دشواري و کندي تردد خودروها و تضعيف قوه اعصاب رانندگان عجول که به نوبه خود، احتمال افزايش تصادف و تلفات را در قطعه داخل جنگل در پي خواهد داشت.
اهتمام رسانه ها به نقد منصفانه در چنين مقوله اي حکم مي کند که در کنار بازتاب دادن کاستي ها و مطالبات مردم، گام هاي مثبت پيموده شده در اين 4 سال را هم منعکس کنند؛ به ويژه با توجه به فشار سنگين هزينه هاي جاري دولت و پرداخت يارانه نقدي 3400 ميليارد توماني ماهانه به هفتاد و چند ميليون نفر و کاهش بهاي جهاني نفت و به تبع آن، افت درآمد ارزي دولت، که سهم بودجه عمراني کشور از کل رقم مصوب آن را به حدود 10 درصد رسانده است.
اگرچه واقع شدن خراسان شمالي در مسير پيونددهنده دو قطب اصلي گردشگري کشور، استان هاي سرسبز شمالي و شهر زائرپذير مشهد مقدس، تصادفات اين جاده را در کانون توجه قرار داده و اين روند با افزايش شمار خودروهاي شخصي هر روز شدت بيشتري مي يابد، اما انگشت همه اتهام ها را به سوي مديران کنوني نشانه گرفتن هم به دور از عدالت و انصاف است. هرچند از نگاهي ديگر، ناميده شدن مداوم اين مسير گردشگرپذير در رسانه ها به «جاده مرگ» هم نوعي تبليغ منفي براي استاني محسوب مي شود که گردشگري، دومين اولويت توسعه اش تعريف شده است.
از سوي ديگر، بنا بر داده هاي منتشرشده از پليس راهور و پزشکي قانوني، استان هاي فارس، خراسان رضوي، اصفهان، تهران، خوزستان و آذربايجان شرقي بيشترين آمار مرگ و مير در اثر تصادفات جاده اي را به خود اختصاص داده اند و قاعدتا براي رسانه هاي دلواپس موضوع، متصف ساختن جاده هاي اين استان ها به «جاده مرگ»، بايد اولي تر از محورهاي ارتباطي خراسان شمالي باشد! هرچند باز به تصريح کارشناسان همان متوليان گفته شده، در بروز حوادث رانندگي، خستگي و خواب آلودگي رانندگان در مسيرهاي طولاني، شتاب غيرضرور و سرعت غيرمجاز، سبقت بي دليل و خطرساز و در نهايت، نقص فني خودروها، به مراتب بيش از عرض کم و نقائص جاده، نقش دارد؛ يعني که رسانه ها بايد به جز فشارآوردن براي تکميل سريعتر پروژه هاي ريز و درشت راه سازي، بر افزايش اهرم هاي نظارتي و تغيير شيوه رانندگي ما ايرانيان و الزام خودروسازان به رعايت استانداردهاي سختگيرانه تر هم همت گمارند.
محور ارتباطي بجنورد به گلستان براي تبديل شدن به "جاده امن"، همان گونه که استاندار خراسان شمالي براي تحقق آن در سال جاري وعده داده، به همدلي و دلسوزي همگاني نياز دارد. همراهي رسانه ها و نقدهاي منصفانه آنان مي تواند اين مسير را کوتاه تر کند./






http://www.khorasan-online.ir/fa/News/7538/اين-جاده-زودتر-امن-مي-شود-اگر
بستن   چاپ