پیام خراسان
چند صفحه «قانون» در تبعید...
سه شنبه 23 مرداد 1397 - 11:30:52 AM
ایرنا
پیام خراسان- شخصیت ملکم خان بسیار عجیب و زندگانی وی پر از فراز و فرود است. او از مدرسین دارالفنون بود و به سبب دارا بودن علوم فیزیک و شیمی، ناصرالدین شاه جوان را مجذوب خود کرده بود.

 فراموش‌خانه، اولین لژ فراماسونری ایران را بنیان نهاد و نام آن را هم برای کنایه به جامعه ایرانی گزیده بود. او حتی به دستور ناصرالدین شاه طرحی برای ترقی و توسعه ایران، مشابه آنچه در غرب رخ می‌دهد را طراحی کرده که به دلایلی ناکام ماند.

ملکم به سبب رسوایی در قراردادهای رویتر و لاتاری، که شهرت او را در ایران به انگلستان برده بود تصمیم به انتشار روزنامه‌ای به نام «قانون» گرفت. قانون در دل لندن به چاپ می‌رسید و از طرقی به ایران وارد می‌شد. این سازوکار ارسال به نحوی بود که حتی برای اعضای فراموشخانه به صورت سری ارسال می‌گردید.

قانون در تبعید

در حقیقت قانون را بایستی دنباله‌روی روزنامه اختر دانست. اختری که در آن سال‌ها چندان دیگر منظم نبود و آن نیاز بایستی به نحوی پاسخ داد می‌شد. قانون با توجه به انتشار آن توسط ملکم خان از نفوذی بیشتر از اختر دارا بود. درباریان او را به خوبی می‌شناختند و شخص شاه به سبب رسوایی قرارداد لاتاری از او به شدت دل‌چرکین بود. 

قانون در حقیقت نوعی بلوغ در عرصه روزنامه‌نگاری ایران محسوب می‌شود. نثر متفاوت او مطالب را جذاب‌تر ساخته بود. در این روزنامه برخلاف پیشینیان، روایت مطالب حالتی داستان‌گونه داشته است. جملات کوتاه‌تر شده و از سویی در جملات فاعل به فعل نزدیک‌تر شده است. در مطالب قانون دیگر تک‌گویی و مکالمات به صورت متکلم‌وحده وجود ندارد، اصل بر این است که مطالب در قالب گفت‌وگو باشد. 

نکته حائز توجه در روزنامه قانون، حضور اکثریت تحریریه روزنامه اختر در تحریریه روزنامه مذکور است. حتی چهره‌ای چون سید جمال‌الدین اسدآبادی نیز در این نشریه به قلم‌فرسایی پرداخته است. از این روزنامه در طی 8 سال 45 شماره منتشر شده که تنها 41 شماره از آن در دسترس است. 

مانند اختر، قانون به انتقاد شدید از دولت قاجاریه پرداخت و محورهای مزبور را دنبال می‌کرد: 1- انتقاد از اوضاع جاری 2- موانع معرفتی، اجتماعی و فرهنگی عقب‌ماندگی ایران 3- ضرورت اصلاح ساختار حکومت 4- توسعه همه‌جانبه زیربنایی و روبنایی کشور 5- علم قوه محرکه همه تحولاات جوامع 6- ترقی و پیشرفت، نیاز بدیهی ایران.

ملکم با توجه به حضور در دولت ایران به خوبی با ویژگی‌های ساختاری آن آشنایی داشت. وی در خصوص افراد رده بالای حکومت بیان می‌کند: « در ایران بدون هیچ علمی می‌توان وزیر شد. قیمت سرتیپی پانصد تومان است و در 15 سالگی می‌توان سردار شد. من اگر هفت زبان هم می‌دانستم باز بایستی نوکر یک احمق باشم. »

مانند گردانندگان اختر، ملکم خان نیز متوجه عدم تمایز جامعه ایرانی بین آزادی و لجام‌گسیختگی شده بود و در این خصوص گفته است: «مراد از حریت در ممالک مشروطه نه خودسری مطلق و رهایی نوع خلق است در هر چه  بخواهند، ولی از اموال و اعراض و نفوس مردم باشد؛ چرا که این مطلب هرگز در هیچ طبقه از طبقات بنی‌نوع انسان ولو که در تحت هیچ مذهب از مذاهب نباشد نبوده و نخواهد شد زیرا که نتیجه آن جز اختلال تام و فتنه کلی در نظام و انتظام امور مردم چیز دیگری نباشد. بلکه مراد از حریت، آزادی  عامه خلق است. در هرگونه تحکم و بی‌حسابی و زورگویی که هیچ شخص باقوتی که پادشاه نتواند به سبب قوه خود در هیچ ضعیفی ولو که اضعف عباد بوده باشد تحکمی کند و یک امر بی‌حسابی را بر او تحمیل نماید مگر که از روی قانونی باشد که در مملکت جاری و معمول است. و همه مردم از شاه و گدا در تحت رقیب آن قانون علی طریق‌التسویه داخل‌اند و حریت به این معنی از مستقلات عقلیه و از ضروریات اسلام است.» 

از سویی دیگر ملکم خان متوجه تضاد بین دولت و ملت در طول تاریخ ایران شده بود و بر آن بود که حقوق متقابل بین دولت و ملت را به جامعه ایرانیبشناسد. او در مقالات خود در روزنامه قانون آورده است: « هرگز نباید خود را مستغنی از خدمات دولت خود بدانیم. همه می‌گوییم: به من چه؟ من کیستکم که ناظم دولت باشم؟ تا این به من چه در ایران متداول است، پادشاه همیشه در خیالات ترقی تنها خواهد بود. »

قانون و ملکم خان از جمله حامیان حقوق جتماعی و به خصوص حقوق زنان بوده‌اند. ملکم به شخصه در گسترش فرهنگ برابری زن و مرد بسیار کوشید و بسیار از مساوات حقوق زن و مرد بیان کرده است. او معتقد بود :« زن‌های ایران باید ملائکه ترویج آدمیت باشند.»

همانطور که پیشتر اشاره شد مسئله آشنایی دربار با ملکم خان بر آتش خشم دربار با روزنامه و خوانندگان آن افزود. روزنامه به صورت قاچاق به ایران راه می‌یافت و بازجویان حکومت ناصری بسیار به خواندن و داشتن قانون حساس بودند. حاج سیاح پیش از به قتل رسیدن به دست عمال حکومت قاجاری در نوشته‌هایش بیان کرده است: « کاغذ و قلمدان را گرفته و نوشتم، من که سیاح محلاتی هستم و اما قانون. همه مردم ایران قانون می‌خواهند- نویسنده آن کاغذها که من دیدم حرف بی‌قاعده ننوشته ولکن من چکاره هستم که نام نویسنده را بدانم.»

از او خواسته بودند که از روزنامه قانون بنویسد و او خود را به تجاهل زده بود که: «مگر شما قانون را بد می‌دانید؟  الان در دنیا کسی نیست که قانون نخواهد. حتی وحشیان آفریقا و آمریکا.»

خود او در خصوص علاقه امین‌الدوله، وزیر امور خارجه وقت به رسیدن روزنامه به دست روشنفکران می‌گوید:« روزنامه مشتاق فراوان داشت و دست به دست می‌گشت و به توصیه امین‌الدوله در مورد نامه‌هایی که از خارج به من می‌رسید زیاد سخت‌گیری نمی‌کردنند و فورا می‌رساندند. 

حتی اعتماد‌السلطنه نقل می‌کند: « چهار نمره روزنامه ملکم خان را حسام‌السلطنه از عربستان گرفته بود و فرستاده بود نزد دبیرالملک بود. از نمره 21 تا 25. من این روزنامه را تا نمره 7 دیده بودم. بعد دیگر ندیده بودم و تصور می‌کردم که بایستی تا نمره ده دوازدهم بیشتر به طبع نرسیده باشد. »

سپس او اعتراف می‌کند که ساعاتی این روزنامه‌ها را از دبیرالملک قرض گرفته و با علاقه وافر به خواندن آن می‌پردازد. او حتی در مورد نویسنده این مقالات تردید می‌کند و می‌گوید: « خیالاتش اگر از ملکم خان باشد انشایش از آن نیست. ملکم خان قابل این طور نوشتن در فارسی نیست. سال‌ها معلم من بود و مدت مدید آشنا و دوست من، پایه سواد و فهم او را می‌دانم. بلکه می‌توانم بگویم که خیالات هم از او نیست. »

اما سرنوشت قانون با زندگانی ملکم خان گره خورده بود و با پایان عمر ملکم خان چاپ قانون دیگر ممکن نبود. ملکم خان در سال 1287 شمسی از دار دنیا رفت اما روزنامه او بر جریان روزنامه‌نگاری ایران بسیار موثر بود. روزنامه‌هایی چون حبل‌المتین، صور اسرافیل، ترقی، تمدن و طهران از شمار روزنامه‌های بسیار مهم عصر مشروطه به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت نفوذ اسلوب و نثر قانون قرار داشتند.

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/87463/چند-صفحه-«قانون»-در-تبعید
بستن   چاپ